نوروز و مراسم آن:
 
خدمات مشاوره و روانشناسي
ارائه مطالب مرتبط با روانشناسي و آنچه كه بتواند لحظاتي هرچند كوتاه موجبات دل آرامي را فراهم آورد.
برترین ها :سرآغاز جشن نوروز، روز نخست ماه فروردين است و به دليل اينكه بر‌خلاف سايرجشن‌ها برابري نام ماه و روز را به دوش نمي‌کشد بر ساير جشن‌ها‌ي ايران باستان برتري دارد. در مورد پيدايي اين جشن افسانه‌هاي بسيار است اما آنچه به آن جنبه‌ راز‌وارگي مي‌بخشد آيين‌هاي بسياري است که روزهاي قبل و بعد از آن انجام مي‌گيرد. صورتكي سياه به نام حاجي فيروز اگر نوروز هميشه و در همه جا با هيجان و آشفتگي و درهم ريختگي آغاز مي‌شود، حيرت انگيز نيست چرا که بي‌نظمي يکي از مظاهر آن است. ايرانيان باستان نا آرامي را ريشه‌ آرامش و پريشاني را اساس سامان مي‌دانستند و چه بسا که در پاره‌اي از مراسم نوروزي آن‌ها را به عمد به وجود مي‌آوردند چنانکه در رسم بازگشت مردگان (از 26اسفند تا 5فروردين) عقيده داشتند که ارواح درگذشتگان باز مي‌گردند كه درآن افرادي با صورتک‌هاي سياه براي تمثيل در کوچه و بازار به آمد و رفت مي‌پرداختند و بدينگونه فاصله‌ ميان مرگ و زندگي و هست و نيست را در هم مي‌ريختند و قانون و نظم يک ساله را محو مي‌کردند. باز مانده‌ اين رسم آمدن حاجي فيروز يا آتش‌افروز بود که تا چند سال پيش نيز ادامه داشت. رسم ميرنوروزي از ديگر آشفتگي‌هاي ساختگي رسم مير‌نوروزي، يعني جا به جا شدن ارباب و بنده بود. در اين رسم به قصد تفريح ،کسي را از طبقه‌هاي پايين براي چند روز يا چند ساعت به سلطاني برمي‌گزيدند و سلطان موقت (برطبق قواعدي) اگر فرمان‌هاي بيجا صادر مي‌کرد، از مقام اميري بر کنار مي‌شد. حافظ نيز در يکي از غزلياتش به حکومت ناپايدار مير‌نوروزي اشاره كرده است: سخن در پرده مي‌گويم، چو گل از غنچه بيرون‌ آي ،که بيش از چند روزي نيست حکم مير‌نوروزي خانه تكاني رسم ديرينه نوروز خانه تکاني نخست به در هم‌ريختگي، سپس به نظم و نظافت اشاره دارد. درگذشته تمام خانه براي نظافت زير و رو مي‌شد و در بعضي از نقاط ايران رسم بود که حتي خانه‌ها را رنگ‌آميزي مي‌کردند و اگر ميسر نبود دست کم همان اتاقي که هفت سين را در آن مي‌چيدند، سفيد مي‌‌کردند، اثاثيه‌ کهنه را به دور مي‌ريختند و به جايش لوازم نو مي‌خريدند و در آن ميان شکستن کوزه را که جايگاه آلودگي‌ها و اندوه ‌هاي يک ساله بود واجب مي‌دانستند، ظرف‌هاي مسين را به رويگران مي‌سپردند ،نقره‌ها را جلا مي‌دادند، گوشه و کنار خانه را از گرد و غبار پاک مي‌کردند ،فرش و گليم‌ها را از تيرگي‌هاي يک ساله مي‌زدودند و بر آن باور بودند که ارواح مردگان و فروهر‌ها (ريشه‌ کلمه‌ فروردين) در اين روز‌ها به خانه و کاشانه‌ خود باز مي‌گردند و اگر خانه را تميز و بستگان را شاد ببينند خوشحال مي‌شوند و براي باز ماندگان خود دعا مي‌فرستند وگر نه غمگين و افسرده باز مي‌گردند از اين‌رو چند روز به نوروز مانده در خانه مُشک و عنبر مي‌سوزاندند و شمع و چراغ مي‌افروختند. در بعضي نقاط ايران رسم بود که زن‌ها شب آخرين جمعه‌ سال بهترين غذا را مي‌پختند و بر گور درگذشتگان مي‌پاشيدند و روز پيش از نوروز را که همان عرفه يا علفه و يا به قولي بي بي حورباشد به خانه‌اي که در طول سال ،درگذشته‌اي داشت به پُرسه مي‌رفتند و دعا مي‌فرستادند و مي‌گفتند که براي مرده عيد گرفته‌اند. سبزه سبز كردن نماد بركت و باروري در گير و دار خانه تکاني و از 20روز به روز عيد مانده سبزه سبز مي‌کردند. ايرانيان باستان دانه‌ها را که عبارت بودند از گندم، جو، برنج، لوبيا، عدس، ارزن، نخود، کنجد، باقلا، کاجيله، ذرت و ماش به شماره‌ هفت( نماد هفت امشاسپند) يا دوازده (شماره‌ مقدس برج‌ها) در ستون‌هايي از خشت خام بر مي‌آوردند و باليدن هر يک را به فال نيک مي‌گرفتند و بر آن بودند که آن دانه در سال نو موجب برکت و باروري خواهد بود. خانواده‌ها به طور معمول سه قاب از گندم و جو و ارزن به نماد هومت (انديشه‌ي نيک)، هوخت (گفتار نيک) و هوورشت (کردار نيک) سبز مي‌کردند و فروهر نياکان را موجب بالندگي و رشد آنها مي‌دانستند. چهارشنبه سوري مقدمه اي براي جشن نوروز چهار شنبه سوري که از دو کلمه‌ي چهارشنبه (آخرين چهارشنبه‌ سال) و سوري که همان سوريک فارسي و به معناي سرخ باشد تشکيل شده و در کل به معناي چهارشنبه‌ سرخ و مقدمه‌ جدي جشن نوروز است. در ايران باستان بعضي از وسايل جشن نوروز از قبيل آينه ، کوزه و اسفند را به يقين شب چهارشنبه سوري و از چهارشنبه بازار تهيه مي‌کردند. بازار در اين شب چراغاني و زيور بسته و سرشار از هيجان و شادماني بود و البته خريد هر کدام هم آيين خاصي را تدارک مي‌ديد. هنگام غروب بوته‌ها را به تعداد هفت (نماد هفت امشاسپندي يا سه نماد سه منش نيک روي هم مي‌گذاشتند و خورشيد که به تمامي پنهان مي‌شد، آن را بر مي‌افروختند تا آتش سر به فلک کشيده جانشين خورشيد شود. در بعضي نقاط ايران براي شگون وسايل دور ريختني خانه از قبيل پتو، لحاف و لباس‌هاي کهنه را مي‌سوزاندند. آتش مي‌توانست در بيابان‌ها و رهگذرها و يا بر صحن و بام خانه‌ها افروخته شود. وقتي آتش شعله مي‌کشيد از رويش مي‌پريدند و ترانه‌هايي که در همه‌ آنها خواهش برکت ، سلامت ، بارآوري و پاکيزگي بود، مي‌خواندند. آتش چهار شنبه سوري را خاموش نمي‌کردند تا خودش خاکستر شود. سپس خاکسترش را که مقدس بود کسي جمع مي‌ کرد و بي‌آنکه پشت سرش را نگاه کند، سر نخستين چهار‌راه مي‌ريخت و در بازگشت در پاسخ اهل خانه که مي‌پرسيدند: - كيست؟ -مي‌گفت: منم. - از کجا مي‌آيي؟ - از عروسي. - چه آورده‌اي؟ - تندرستي. رسم شال‌اندازي در چهارشنبه سوري شال‌اندازي هم يکي از آداب چهارشنبه سوري بود. پس از مراسم آتش‌افروزي جوانان به بام همسايگان و خويشان مي‌رفتند و از روي روزنه‌ بالاي اتاق (روزنه بخاري) شال درازي را به درون مي‌انداختند. صاحب خانه مي‌بايست هديه‌اي در شال بگذارد. شهريار در بند 27منظومه‌ حيدر بابا به آيين شال اندازي و در بند 28به ارتباط شال‌اندازي با برکت خواهي و احترام به درگذشتگان به نحوي شاعرانه اشاره دارد: عيد بود و مرغ شب آواز مي‌خواند دختر نامزد شده براي داماد، جوراب نقشين مي‌بافت و هر کس شال خود را از دريچه‌اي آويزان مي‌کرد وه که چه رسم زيبايي است ،رسم شال‌اندازي هديه عيدي بستن به شال داماد من هم گريه و زاري کردم و شالي خواستم شالي گرفتم و فوراً بر کمر بستم شتابان به طرف خانه‌غلام (پسر خاله‌ام) رفتم و شال را آويزان کردم فاطمه خاله‌ام جورابي به شال من بست خانم ننه‌ام را به ياد آورد و گريه کرد شهريار در توضيح اين رسم مي‌گويد: در آن سال مادر بزرگ من (خانم ننه) مرده بود. ما هم نمي‌بايست در مراسم عيد شرکت مي‌کرديم ولي من بچه بودم، با سماجت شالي گرفتم و به پشت بام دويدم. رسم فال‌گوش در چهارشنبه سوري از ديگر مراسم چهارشنبه سوري فال‌گوش بود و آن بيشتر مخصوص کساني بود که آرزويي داشتند مانند دختران دم بخت يا زنان در آرزوي فرزند، آنها سر چهار‌راهي که نماد گذار از مشکل بود مي‌ايستادند و کليدي را که نماد گشايش بود، زير پا مي‌گذاشتند و نيت مي‌کردند و به گوش مي‌ايستادند و گفت و گوي اولين رهگذران را پاسخ نيت خود مي‌دانستند. آنها در واقع از فروهرها مي‌خواستند که بستگي کارشان را با کليدي که زير پا داشتند، بگشايند. رسم قاشق‌زني در چهارشنبه سوري قاشق‌زني هم که از ديگر مراسم چهارشنبه سوري بود،تمثيلي بود از پذيرايي از فروهر‌ها، زيرا قاشق و ظرف مسين نشانه‌ خوراک و خوردن بود. ايرانيان باستان براي فروهرها بر بام خانه غذاهاي گوناگون مي‌گذاشتند تا از اين ميهمانان تازه رسيده‌ آسماني پذيرايي کنند و چون فروهر‌ها پنهان و غير‌محسوس اند، کساني هم که براي قاشق‌زني مي‌رفتند سعي مي‌کردند روي بپوشانند و ناشناس بمانند و چون غذا و آجيل را مخصوص فروهر مي‌دانستند، دريافتشان را خوش يُمن مي‌پنداشتند. هفت سين براي نوروز برترین‌ها :با فرا رسيدن‌ سال‌ نو، سفره‌ مبارك‌ هفت ‌سين‌ را مي ‌گسترانيم.سفره‌اي‌ از هفت‌ گونه‌ گياه‌ و دانه‌ و خوردني‌ دلپذير. آب‌ و آيينه، شمع‌ و چراغ، نقل‌ و نبات‌ و گل‌ و سبزه‌ در آن‌ مي ‌نهيم، كتاب‌ آسماني‌ خود را مي‌‌گشاييم‌ و در لحظه‌ حلول‌ سال‌ نو در برابر سفره‌اي‌ از بركت‌ الهي‌ و به‌ اميد رونق‌ و بهبود و معيشتي‌ بهتر دست‌ به‌ دعا برمي‌ داريم. هفت شين برخي‌ از محققان‌ معتقدند كه‌ پيش‌ از اسلام، در اين‌ سفره‌ هفت‌ شين مي ‌گذاشته‌اند همچون‌ شمع‌ ، شيريني‌ ، شير، شربت‌ ، شهد و شاهدانه و يا هفت‌ گياه‌ چيده‌شده‌ سودمند به‌ صورت‌ هفت‌چين و يا هفت‌ سيني‌ از خوردني هاي‌ مطلوب است اما قرن هاست‌ كه‌ در سفره‌ عيد هر ايراني‌ هفت‌ گونه‌ خوردني‌ و سبزه‌ كه‌ حرف‌ نخست‌ آن‌ سين‌ است‌، چيده‌ مي ‌شود و آن ‌چنان‌ كه‌ پيداست‌ سخن‌ بر سر حرف‌ سين‌ يا چين‌ يا شين‌ نيست بلكه‌ محتواي‌ سيني‌ها يا ظروفي‌ كه‌ خوردني‌ در آن‌ مي ‌نهند اهميت‌ دارد و محتواي‌ ظرف‌ها نمادهايي‌ در سفره‌ هفت‌ سين هستند. روايات گوناگون از هفت سين در گذشته عدد هفت‌ خوش ‌يمن‌ ،مبارك‌ و حتي‌ مقدس‌ تلقي‌ مي شده است.هفت‌سین در مراسم نوروزی به روایت‌های گوناگون به وجود آمده است، گروهی از پژوهشگران بر این باورند كه درجشن نوروز، میوه‌ها، شیرینی‌ها و خوراکی‌ها را در هفت عدد از سینی‌ها می‌چیدند و بر سفره نوروزی می‌گذاشتند و آن را هفت‌سینی می‌گفتند که بعدها در طول زمان به هفت‌سین تبدیل شده است. گروهی دیگر چنین باور دارند که در زمان‌های پیش و به هنگام نو شدن سال بر سفره نوروزی هفت شين مانند شیر، شکر، شیرینی، شربت، ... مي گذاشتند که به تدریج به هفت‌سین تبدیل شده است. گروهی دیگر بر این گمانند که ابتدا هفت‌چین یعنی هفت نوع چیدنی از درخت،بوده است که بعدها به هفت‌سین تغییر یافته است. چرا «هفت» در سفره‌ هفت ‌سين‌ عدد هفت‌ كه‌ جمع‌ سه‌ و چهار است، نزد رياضيدانان‌ به‌ سبب‌ شكل‌ هندسي‌ مثلث‌ و مربع‌ كه‌ اشكال‌ همگن‌ و كامل‌ به‌ شمار مي‌ آيند نمايانگر كمال‌ و به‌ شكلي‌ نمادين، به‌ مفهوم‌ كثرت‌ و تكامل‌ است. هنگامي‌ كه‌ از عدد هفت، يا هفت‌ هزار و... سخن‌ گفته‌ مي ‌شود معناي‌ زياد بودن‌ مد نظر است. در ميان‌ اقوام‌ هند و اروپايي‌ و همچنين‌ هند و ايراني‌ اين‌ عدد خوش‌‌يمن‌ و مبارك‌ تلقي‌ شده‌ و در اساس، نقش‌ اين‌ عدد در فرهنگ‌ ملت‌ها نقشي‌ مثبت‌ است. واقعيت هاي‌ طبيعي، مشاهده‌ها و تجربه‌هاي‌ مردم‌ در گذر زمان، نقش‌ اديان‌ الهي‌ و باورهاي‌ ديني‌ مردم‌ در توجه‌ ويژه‌ به‌ عدد هفت‌ بسيار اساسي‌ است‌ و از همين‌‌روست‌ كه‌ قرن‌هاست‌ در آيين‌ها و رسم‌هاي‌ ايراني‌ نيز اين‌ عدد جايگاهي‌ ويژه‌ دارد. در چيدن‌ و آراستن‌ سفره‌ هفت‌سين‌ نيز نقش‌ اين‌ عدد به خوبي‌ آشكار است. نگاهي‌ گذرا به‌ واقعيت‌هاي‌ طبيعي، كتب‌ الهي، باورهاي‌ مردم، هنر معماري، موسيقي، خط‌ و نيز ادبيات‌ ملل‌ نشان‌ مي ‌دهد كه‌ عدد هفت‌ تا چه‌ حد مورد توجه‌ ويژه‌ قرار دارد. در قرآن‌ كريم‌ و نيز نزد مسلمانان‌ ايراني‌ عدد هفت‌ جداي‌ از ساير عددها مورد توجه‌ قرار دارد. در برخي‌ از آيه‌ها و سوره‌هاي‌ قرآن‌ از عدد هفت‌ نام‌ برده‌ شده‌ است‌ و نيز قرآن‌ را مشتمل‌ بر هفت‌ موضوع‌ دانسته‌اند. مناسك‌ حج‌ هفت‌ مرحله‌ دارد و نخستين‌ قاريان‌ نيز هفت‌ نفر بوده‌اند. در كتاب‌هاي‌ آسماني‌ انجيل‌ و تورات، بارها و بارها اين‌ عدد با تأكيد تكرار شده‌ است. همچنين‌ نزد زرتشتيان‌ هفت‌ امشاسپند گرامي‌ بوده‌ و در آيين‌ مهر هفت‌ اختر معتبر بوده‌ است. پيشينيان‌ ما نيز زمين‌ و آسمان‌ را داراي‌ هفت‌ طبقه‌ دانسته‌اند و به‌ زمين‌ هفت ‌اقليم‌ مي ‌گفته‌اند كه‌ داراي‌ هفت‌ دريا بوده‌ است. خلق‌ جهان‌ را در شش‌ مرحله‌ يا گاهنبار گفته‌ اند و در روز هفتم‌ كه‌ پايان‌ خلق‌ جهان‌ است‌ به‌ نيايش‌ و جشن‌ و سرور مي پرداخته ‌اند؛ اين‌ آيين‌ هنوز مشاهده‌ مي‌شود و ادامه‌ دارد. حركت‌ و تغيير شكل‌ ماه‌ در چهار هفته، وجود خوشه‌ ستارگان‌ يا خواهران‌ هفتگانه‌ و همچنين‌ تكامل‌ جنين‌ در هفت ‌ماهگي، رويش‌ دندان‌ كودك‌ در هفت‌ ماهگي، تغيير تكاملي‌ نطفه‌ به‌ جوجه‌ پس‌ از سه‌ هفته‌ و... از مواردي‌ است‌ كه‌ در طبيعت‌ مورد مشاهده‌ و توجه‌ قرار گرفته ‌اند. باورهاي‌ ملت ها نيز نمايانگر توجه‌ به‌ عدد هفت‌ و نقش‌ آن‌ است. در قديم‌ مصريان‌ به‌ هفت‌ ركن‌ قدرت‌ معتقد بودند، كلداني‌ها هفت‌ طبقه‌ كمال‌ و بابليان‌ هفت‌ طبقه‌ آسمان‌ را باور داشتند، يونانيان‌ به‌ هفت‌ خدا معتقد بودند، هندوان‌ خدايان‌ هفتگانه‌ «آدي‌تيا» را مي ‌پرستيدند و روميان‌ جشن‌ بزرگ‌ هفت‌ مادر يا «سپتي ‌ماترا» را برگزار مي ‌كردند. بسياري‌ از ملت‌هاي‌ ديگر نيز متوجه‌ اين‌ عدد بوده‌اند. همچنين‌ از عجايب‌ هفتگانه‌ جهان‌ نام‌ برده‌ شده‌ است. در موسيقي‌ سنتي‌ ايراني‌ هفت‌ دستگاه و در خط‌ هفت‌ شيوه‌ نگارش‌ تعيين‌ كرده‌اند. در هنر و ادبيات‌ نيز توجه‌ هنرمندان‌ و نويسندگان‌ به‌ عدد هفت‌ آشكار است. در اساس‌ بين‌ اقوام‌ هند و اروپايي و نيز ايرانيان‌ و هندوان، عدد هفت‌ خوش ‌يمن‌ و مبارك‌ تلقي‌ شده‌ است و از همين‌ روست‌ كه‌ در فرهنگ‌ ايراني‌ ما كه‌ بنيانش‌ بر باورهاي‌ ديني‌ استوار است‌ در سفره‌ عيد كه‌ سفره‌اي‌ دلپذير و خوش ‌يمن‌ و سرشار از اميد به‌ بهبودي‌ و رونق‌ بيشتر است، هفت‌ سين‌ چيده‌ مي ‌شود به‌ اين‌ اميد كه‌ سال‌ نو پر بركت‌ و مبارك‌ باشد. سيزده را بدر کنيم؟ سيزده‌بدر يكي از بهترين روزهاي نوروز مي‌باشد. مردم پس از انجام 12‌روز برگزاري جشنهاي سال نو، روز سيزدهم را در دل طبيعت مي‌گذرانند. در اين روز كه‌ پايان‌ دوره‌ نوروزي‌ تلقي‌ مي‌ شود، مردم‌ در دشت‌ و بيابان‌ و در فضاي‌ سبز بهاري‌ گرد مي‌ آيند و به‌ شادي‌ مي ‌پردازند. در اين‌ روز پاياني‌ نيز چون‌ روزهاي‌ ديگر عيد، خوراكي‌ ويژه‌ همچون‌ آش‌ رشته‌ و ديگر خوراك هاي‌ سبزي‌ دار مي ‌پزند. گندم هايي‌ را كه‌ براي‌ سفره‌ هفت‌ سين‌ رويانيده‌اند با خود به‌ صحرا مي‌ برند و با انداختن‌ آن‌ در جوي‌ و رود و بيرون‌ از خانه‌ نحسي‌ سيزده‌ را كه‌ يا به‌ آن‌ معتقدند و يا بنا به‌ رسم‌ كهن، آن‌ را خوش ‌يمن‌ تلقي‌ نمي‌ كنند از خود و خانواده‌ دور مي‌ سازند. رسوم جشن سيزده بدر بسياري‌ از مردم‌ به‌ نحسي‌ عدد سيزده‌ نه ‌تنها اعتقادي‌ ندارند بلكه‌ در اساس تأثير عددي‌ خاص‌ را در سرنوشت‌ خود مؤثر نمي‌دانند اما اين‌ باور كه‌ در قديم‌ عدد سيزده‌ را خوش ‌يمن‌ تلقي‌ نمي ‌كرده‌اند شايد به‌ اين‌ دليل‌ باشد كه‌ در طالع ‌نماي‌ نجومي، قدما معتقد بودند كه‌ آسمان‌ دوازده‌ برج‌ دارد و هر تولدي‌ كه‌ صورت‌ مي ‌گيرد داراي‌ ستاره‌اي‌ در يكي‌ از دوازده‌ برج‌ است‌ و بنا براين اينكه كدام‌ ستاره‌ در كدام‌ برج‌ قرار گرفته، طالع‌ و خوي‌ فرد متولد شده‌ شكل‌ مي ‌گيرد و خارج‌ از دوازده‌ برج‌ كه‌ عدد سيزده‌ است ،نابجا و نحس‌ به‌ شمار مي آمده‌ است. در هر حال‌ اكنون‌ ديگر نحسي‌ عدد سيزده‌ مورد پذيرش‌ همگان‌ قرار ندارد و بيشتر جنبه‌ خرافي‌ دارد. گروهي از مردم معتقدند كه براي دور‌كردن نحسي اين روز بايد از خانه خارج شوند و سيزده بدر كنند تا نحسي روز در طبيعت به در شود. در اين روز سبزه‌ها سبز شده را كه چند روز اول سال نو مهمان سفره هفت سين بوده به آب روان مي‌سپارند. خوراكي‌هاي باقيمانده نوروز، به مصرف مي‌رسد، بساط بازي‌هاي دسته‌جمعي پهن است. روز سيزدهم، كمتر كسي در منزل مي‌ماند. در ساعت اول روز خيابانها شلوغ و پر رفت و آمد است. پاركها مناظر طبيعي اطراف شهر پذيراي ميليونها زن و مردم و جوان و پير و كودك است. خانواده‌ها با صفا و صميميت در كنار هم مي‌نشينند و گل مي‌گويند و گل مي‌شنوند. مردمي كه در طول سال در هياهوي شهر پي نام و نان هستند و با هم روابطي سرد و خشك دارند در اين روز تغييري در رفتارشان روي مي‌‌دهد همه مهربان و شادمان هستند. گويي بهترين روز سال همين روز است. هر‌چند گروهي آن را نحس مي‌شمارند اما در اين روز همه چيز و همه كس رنگ شادي دارد. سيزده‌بدر نحس است يا مبارك؟ گروهي چنين بيان مي‌دارند كه روز سيزده هر‌ماه در جدول سي روز ايران باستان به فرشته تير يا تيشتر كه ستاره باران است،مربوط است و بسيار روز خجسته و مباركي است. در اعتقادات مردم ايران باستان روز سيزده بدربه هيچ وجه نحس نبوده است. در جدول مربوط به سعد و نحس روزها نيز روز سيزدهم مبارك آمده است. مردم ايران باستان در مورد اين روز معتقد بودند كه جمشيد شاه (بنيانگذار نوروز) روز سيزده نوروز را در صحراي سبز و خرم، خيمه و خرگاه برپا مي‌كرد و بار عام مي‌داد. چندين سال متوالي اين كار را انجام داد كه در نتيجه اين مراسم در ايران زمين به صورت سنت و مراسم درآمد. در تحليلي ديگر اين‌طور بيان مي‌گردد كه ايرانيان پس از دوازده روز جشن گرفتن و شادي‌كردن كه به ياد دوازده ماه از سال است، روز سيزدهم نوروز را كه فرخنده است به باغ و صحرا مي‌رفتند و شادي مي‌كردند و در حقيقت بدين ترتيب رسمي‌بودن دوره نوروز را به پايان مي‌رسانيدند. در تحليل ديگري چنين بيان مي‌گردد كه اعتقاد به عمر 12‌هزار ساله جهان نزد زرتشتيان، تحت تأثير نجوم بين‌النهرين است كه معتقد بودند هر‌يك از دوازده اختر كه خود به يكي از برج هاي دوازده‌گانه حاكم است، هزار سال به جهان حكومت خواهد كرد. بدين روي عمر جهان دوازده هزار سال است و در پايان دوازده هزار سال، آسمان و زمين درهم خواهد شد. بنا بر اين اصل اعتقاد به دوازده هزار سال و دوازده ماه سال تأثير معتقدات بابلي است. پس از دوازده هزار سال، آشفتگي آغازين باز مي‌گردد پس جشنهاي دوازده روز در فروردين آغازسال با سال دوازه ماهه و دوره دوازده هزار ساله عمر جهان مربوط است. انسان آنچه را در اين دوازده روز پيش مي‌آمد، سرنوشت سال خود مي‌انگاشت. از پيش از نوروز انواع دانه‌ها را مي‌كاشتند و هر دانه‌‌اي كه در طي اين دوازده روزه بهتر و بيشتر رشد مي‌كرد آن دانه را براي كاشت آن سال به‌كار مي‌بردند و گمان داشتند اگر روزهاي نوروزي به اندوه بگذرد همه سال به اندوه خواهد گذشت. درادامه آمده است: 12‌روز فروردين نماد همه سال بود و چون پس از 12‌هزار سال عمر ، آشفتگي نخستين باري ديگر باز مي‌گشت پس در پايان دوازده روز نيز يك روز نشان آشفتگي نهايي و پايان سال را بر خود داشت. علف يا سبزه گره زدن يكي از كارهاي روز سيزده‌بدر، علف گره‌زدن است.در‌مورد سابقه اين رسم مي‌گويند كه مربوط به فرزندان كيومرث يعني اولين زوج يا اولين پدر و مادر (مشيه و مشيانه)است. زرتشتيان معتقدند چون اين دو با هم ازدواج كردند، دو شاخه «مورد» را گره زدند و پايه ازدواج خود را بنا نهادند و از آن زمان به بعد اين رسم معمول گرديد.

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

پيوندها